با ظهور مشارکت های عالی ادبی چون مجموعه گرگ و میش و خاطرات خون آشام ها در فرهنگ عامّه کنونی، این طور به نظر میرسد که وسواسی جهانی و فراگیر را در این رابطه با خود به همراه آورده است. نتایج مثبت به دست آمده از خون آشما های نسل جدید سبب شد تا نگاهی به مبنای تاریخی این موجودات افسانه ای داشته باشیم و تاریخ را در این رابطه ورق بزنیم. داستان خون آشام ها در قصه های فولکلور و افسانه ها از صدها سال پیش وجود داشته است. و به طور مداوم پیروان قبیله ای شوریده را با خود همراه میکند (اگرچه آنها پیشتر با میخ تجهیز شده و مصلوب میگشتند، به جای آنکه بر روی تی شرت ها نقش ببندند و طرفدارانی نیز داشته باشند). جالب توجه است که هرچند شخصیت های تاریخی که در ادامه معرفی میشوند، بر مبنای حقوق خود شخصیت هایی بسیار جذّاب و فوق العاده میباشند. با این وجود، هر زمان که فردی تصور میشد که جان داده است، به طور روانی عمل کرده و رفتار میکرد، یا فقط دیوانه تلقّی میشد، به آنها افتخار خون آشام شدن را میدادند.
1. ایمپالر، ویلاد سوم (نوامبر 1431- دسامبر 1476)
با رجوع به تاریخ خون آشام ها، ویلاد الهام بخش دراکولای برام استوکر بوده است (هرچند او شباهت کمی به شرّیرهای گوتیک دارد که در رمان ها آمده است؛ جدا از نام خودمانی دراکولا، در واقع، این طور به نظر میرسد که استوکر، از طریق داستان های خود، اطلاعات کمی درباره این شخصیت تاریخی داشته است). ویلاد شاهزاده والاچیا بود که در سن یازده سالگی به عنوان گروگان زندانی شد تا وفاداری پدر او به سلطان عثمانی ثابت شود (و اطمینان از این موضوع که والاچیا پول ادای احترام سالانه خود را پرداخت میکند). در اینجا بود که تنفر او نسبت به ترک ها شکل گرفت، که سبب شد تا او کشتار دیووانه کننده ای را بعدها در زندگی اش انجام دهد. پس از بازگشت به کشور جنگ زده خود، برای اجرای قانون و حفظ نظم در کشور، او روشی خشن را در پیش گرفت. تاریخ کاری فوق العاده ویلاد، نشان میدهد که او چگونه از مردی که پدر و برادرش را کشته بودند، انتقام گرفت. و همچنین در رابطه با جنگ های صلیبی که تحت فرمان پاپ پیوس سوم، در مقابل امپراطوری عثمانی صورت گرفت. ویلاد گاهی اوقات به عنوان همکار برای او مینوشت، و گاهی اوقات به خائن ماتیاس کوروینووس؛ برای مثال در سال 1461: من مردان و زنان را کشتم، پیر و جوان … 23884 نفر ترک و بلژیکی. بدون آنکه کسانی را که در خانه هایشان زنده در آتش سوختند یا سربازان سرهایشان را از تن جدا نکردند، بشمارم. این نقل قول دوست داشتنی تا حدّ زیادی تفریحات دیگر ویلاد را مدّ نظر قرار میدهد، که شامل موارد زیر است: آویختن مردم بر چوب های نوک تیز، میان بدن های آویزان شده و رو به تباهی مردم غذا خوردن، شکنجه ها از تمام نوع ها، و سوزاندن، پوست کندن، برشته کردن، یا پختن مردمی که در مسیر او قرار میگرفتند. ویلاد با پشتکاری مثال زدنی، توانست بین 40 تا 100 هزار انسان را پیش از مرگ خود در سال 1476، با دست خود به کام مرگ بفرستد.
2. کنتس الیزابت باسوری دی ایکسید (آگوست 1560- آگوست 1614)
بیشتر اوقات در تاریخ، او را به عنوان یکی از پُرکارترین زنان قاتل سریالی معرفی میکنند. الیزابت برچسب خود به عنوان یک خون آشام را با توجه به واقعیتی ادعایی به دست آورد که بر اساس آن، او در وانی پر از خون دختران باکره، حمام میکرد تا جوانی خود را حفظ نماید. بنابراین دو نام خودمانی به دست آورد: “کنتس خون”، و “بانوی خونین کاستیک”. اگرچه در جزئیات قتل های سادیسمی او جای شک و تردید وجود دارد، امّا نمیتوان حقایق موجود در این رابطه را کتمان نماید. هنگامی که همسر کنتس در جنگ بود، او غالب اوقات را تنها سپری میکرد. و با ابزار خود سرگرم بود و سبب شد تا او شروع به شکنجه زنان جوانی کند که در اطراف او قرار داشتند. او با وعده و وعید زنان را به داخل میکشاند، قول شغل را به زنان دهقانان میداد و روش آداب و رسوم را به کسانی که از طبقات پایین جامعه بودند، یادآوری میکرد. او مجموعه ای از قوانین غیر ممکن را برای آنها ایجاد کرده بود که پیروی از آنها امکان پذیر نبود؛ و هنگامیکه آنها (به طور حتم) در اجرای این قوانین شکست میخوردند، آنها را با روش های جدید و جالب توجهی مجازات مینمود. از جمله این مجازات ها – محدود به این موارد نیست- میتوان به موردهای زیر اشاره کرد: ضرب و شتم شدید، سوزاندن/ یا قطع کردن دست ها، صورت، یا اندام تناسلی، خوردن گوشت زنان، گاز گرفتن صورت ها یا دست ها، فرو کردن آنها در آب و فرستادن این زنان به بیرون تا از سرما یخ بزنند، انجام جراحی های آماتورگونه بر روی آنها، گرسنه نگاه داشتن آنها، و سوء استفاده جنسی. شوهر او، هرچند بیشتر اوقات در خانه نبود، از نبوغ همسر خود احساس رضایت میکرد و به او پیشنهادهایی را ارائه میکرد تا شیوه های کاری اش خلاقانه تر باشد (برای مثال، پوشاندن بدن دختر با عسل و سپس او را در فضای آزاد رها کند تا حشرات او را نیش باران کنند). در مجموع، بر اساس دست نوشته های او، و انچه که محققان یافته اند، الیزابت پیش از آنکه دستگیر شود، بیش از 650 زن را کشته است. 4 همراه او در محل محاکمه شده و سپس به قتل رسیدند. او تحت بازداشت خانگی قرار گرفت و چهار سال بعد در همان محل از دنیا رفت.
3 و 4. آرنولد پاول (متوفی 1726) و پیتر پولوگوجوویتز (متوفی 1725)
این دو به طرز مرموزی به یکدیگر شبیه هستند، طوری که احساس میکنید، داستانی یکسان در دو روستای مختلف رخ داده است. و هر دو، اوّلین نمونه های مستند از هیستری خون آشامی را به تصویر میکشند. آرنولد یک یاغی صربستانی بود، که ادعا میشود پس از مرگش، بیش از شانزده نفر را در روستای خود در مدوگونا کشته است. پیتر یک کشاورز صربستانی بود که با کمین کردن، نُه نفر را در روستای خود در کیزولوا به کام مرگ فرستاد. هر دو کشتار، مانع هجوم ناگهانی بیماری های 24 ساعته به روستاهای مجاور شد، و در نتیجه این طور فرض شد که آنها تبدیل به خون آشام شده و روستائیان را به عنوان شکار و طعمه در نظر گرفته بودند. هر دو مرد ادعا میکردند که پیشتر مورد حمله خون اشام ها قرار گرفته بودند، و پس از چنین حمله ای اقدامات احتیاطی را انجام داده اند- در خون خون آشام حمام کرده اند، و خاک قبر این خون آشام را نیز خوردند. با توجه به حمله هایی که به خون آشام ها صورت میگرفت، روستاییان را عصبی کرده و دچار جنون نمود. و خواستار نبش قبر و تشریح جنازه این دو شدند. مستندهای پلیس اتریش که درگیر این پرونده بود، درک کاملی را اتفاقاتی که پس از مرگ این دو و هدف قرار دادن آنها رخ داد، مشخص ساخت. در مورد آرنولد، بیماری واگیردار مدیکووس گلایر (در واقع، یک بیماری ویروسی) برای بررسی مرگ مرموز آنها مدّ نظر قرار گرفت. و به این نتیجه رسیدند که علّت آن سوء تغذیه در منطقه بوده است. همچنین تاثیرات مضّر روزه های شدید ارتودکس شرقی نیز وجود داشته است. با این وجود، روستائیان گرفتار این بیماری نبودند و اصرار داشتند که جنازه ها باید مورد بررسی قرار بگیرند. مطالعات صورت گرفته نشان داد که هر دوی اینها خون آشام بوده اند و این را از طریق بدن تجزیه شده انها دریافتند؛ از جمله: مو، و ناخن. آثاری از گوشت تازه و خون لخته نشده در دهان آنها یافت شد (ممکن است به دلیل فساد بدن یا مایعات بدن به وجود آمده باشد). بدن آرلوند بر میخی چوبی گذاشته شده و سوزانده شد. بدن پیتر نیز قطعه قطعه شده و سپس سوزانده شد.
5. گریگوری راسپیتون (ژانویه 1869- دسامبر 1916)
راسپوتین مشاوری قابل اعتماد برای آخرین رومانوف ها محسوب میشد؛ بخصوص برای تریزا الکساندرا. او بدین دلیل این موقعیت را در دست گرفت که توانایی عجیب او در درمان جادویی هموفیلی تزاروویچ الکسی (شاید به اندازه کافی خوب به نظر نرسد … امّا به نظر میآید پس از اینکه او خود را برید، توانست خون را بند آورد؛ و به او آسپرین و داروهای ضد انعقاد داد). او متعصبی مذهبی بود که به نوشیدن بیش از اندازه الکل، بی بند و باری جنسی، و دریافت رشوه، علاقه زیادی داشت. هرچند، زندگی او سرشار از جزئیات عجیب و غریب است. وابستگی خون آشام گونه به راسپوتین، ناشی از رویدادهای معجزه آسایی است که مانع از مرگ او شده اند. او به دلیل تاثیر مخرّبی که بر آلکساندرا داشت، تحت تعقیب دولت مرکزی قرار گرفته بود؛ راسپیتون دعوت شد تا با مقامات حکومتی غذا بخورد، از جمله شاهزاده ایرنا. همسر ایرنا، شاهزاده فیلیکس یوسوپوف، طرح ترور او را ریخته بود. شام، با مشروب قرمز و کیک آغاز شد، که در آن سیانور ریخته شده بود. با این وجود، راسپوتین تحت تاثیر سیانور قرار نگرفت. یوسوپوف، نگران شد که مدّت زمان زیادی طول بکشد تا راسپوتین جان خود را از دست دهد. به همین دلیل، هفت تیر خود را آورد و چند بار از پشت او را هدف قرار داد. یوسوپوف فکر میکرد که کارش را انجام داده است، به همین دلیل به شادی با مهمانان پرداخت. هنگامیکه برگشت تا ژاکت خود را بردارد، مورد حمله راسپوتین زنده قرار گرفت (که ظاهرا در گوش یوسوپوف نجواکنان گفته بود: “تو پسر بدی هستی”). پیش از آنکه راسپوتین، شاهزاده را خفه کند، توطئه گران دیگر وارد شدند و بارها به او شلیک کردند و با چوب او را زدند. او فرصتی نداشت. توطئه گران او را با طناب بستند، در قالیچه ای پیچیدند و به رودخانه نیوا پرتاب کردند. جنازه او نوزدهم دسامبر پیدا شد، سه روز پس از طرح ترور، بدون قالیچه و طناب. مامور جنایی، علّت مرگ او را غرق شدن اعلام کرد.
10 قاتل سریالی برتر جهان در کل دورانها
10. Mary Ann Cotton
Known as: Black widow
Murders: 21
مری آن کاتن قاتل سریالی 21 نفر ،افرادی که به نوعی در راهش قرار می گرفتند مانند همسران ، معشوقها و ... ، او اغلب آنها را مسموم می کرد ، و در پایان در سال 1873 به دار آویخته شد.
9. Gary Leon Ridgeway
Known as: Green River Killer
Murders: 71
گری لنون قاتل سریالی 71 نفر ، او پس از تجاوز به زنان فاحشه ، آنان را به قتل می رساند
8. Andrei Chikatilo
Known as: The Butcher of Rostov
Murders: 53
آندری چیکاتیلو قاتل سریالی اوکراینی 53 نفر زن و کودک در طول 12 سال ، او پس از تجاوز به قربانیانش در جنگل آنها را به قتل می رساند.
7. Elizabeth Báthory
Known as: Blood Countess
Murders: around 80
الیزابت بسوری قاتل سریالی حدود 80 نفر (این عده ثابت شده اند، ولی قتلهای او بیش از این تعداد بوده است) به روش شکنجه
6. John Wayne Gacy
Known as: The killer clown
Murders: more than 29
جان وین گیسی قاتل سریالی بیش از 29 کودک ، او پس از آنکه به شکل دلقک کودکان را سرگرم می کرد ، آنها راگول زده و به محل خود می برد و به قتل می رساند ، در خانه او 29 جسد پیدا شده ، او در سال 1994 اعدام شد.
5. Theodore Bundy
Known as: The Poster Boy of Serial Killers
Murders: 36
تئودور باندی پس از یک شکست عشقی ،به قتل سریالی 36 زن اقدام کرد، اعدام او بر روی صندلی الکتریکی انجام شد.
4. Gilles de Rais
Known as: Gilles de Rais
Murders: 80 to 600
گیلز دی ریز یک کاپیتان نظامی بود که بین 60تا 800 مورد قتل سریالی که قربانیانش عموماً پسرهای کم سن با موهای بلوند و چشمان آبی بودند را مرتکب شد. دلیل نامعلوم بودن تعداد قتلها ، سوزانده شدن و دفن کردن آنها پس از ارتکاب به قتل بود.
3. Pedro Alonso Lopez
Known as: Monster of the Andes
Murders: more than 300
پدرو آلونسو لوپز که بیش از 300 دختر را به قتل رساند ، او در سال 1980 دستگیر شد و 18 سال بعد به دلیل رفتار خوب آزاد شد، همکنون از زنده یا مرده بودنش خبری در دست نیست.
2. Zodiac killer
Name: uknown
Murders: 37
قاتلی که به نام زودیاک معروف بود ، او 37 نفر را به قتل رسانده و نامه هایی با علائم بعضاً نامشخص به روزنامه ها می فرستاد ، هیچگاه پلیس موفق به دستگیری او نشد
1. Jack the ripper
Name: uknown
Murders: 5
Known as: Jack the ripper
قاتل که او نیز هویتی نامشخص دارد ، او قاتل 5 زن فاحشه است
یارو از ناحیه قلوه سمت چپ حذف شده بعد از ناحیه کتف تو کادره !!!! آخه دختر صلواتی حالا یارو اون گوشه بود چیکار به تو داشت آخه ؟ یعنی کلا با یارو حال نمی کنی فقط با این قسمت که بغلت کرد حال کردی ؟؟ نه که چی آخه ؟؟
این عکس موردی نداره هاااااا فقط من موندم چه بلایی سر خشتک این بنده خدا اومده
:O
ناگفته نمونه ما میدونیم این دم اون سگه هستش !
ولی یه لحظه واسه ما شبهه ایجاد شد
تاحالا به این فکر نکرده بودم که عکس مدلینگم می شه رو ماشین ظرفشوئیم گرفت !!!!!!!!!!!!!!!! من قبلا واسه یه عکس معمولی مدلامو میشوندم بالای یخچال .. !!!
من به آینده تو ایمان دارم تو با همین فوتوشاپ یه روزی روی کریس آنجل و کم میکنی !!!! میدونم هیشکی مثل تونمیتونه رو گل وایسه دمت گرم.. منتظر عکسای بدیت هستیم
بدون شرح !!!!
بچه جان خوب یه عرق نعنا می خوردی دل دردت که خوب شد بعد میومدی فیسبوک عکس آپ می کردی !!!!!!!
من موندم الان این چیه گذاشتی پروفایلت ؟؟؟؟
خواستی ببینی Alte فتوشاپت سالمـــــــــــــــــــــــــه ؟؟
یا خواستی کلا" ما رو با کاربردش آشنا کنی
ابن چیه آخه برادره من !
خوب الان این عکس یعنی چی ؟؟ الف) شبا که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره ب) من نماینده حمایت از پشم و پیلی مردان در ایرانم ج)من حتی زیر بغلمم پشم و پیلی داره د) من موقع خواب می ذارم پشم و پیلیم هوا بخوره تا پیازش تقویت شه و خوب رشد کنه ح)من به بلوغ رسیدم ، باور نداری زیر بغلمو نگاه کن ه) همه ی موارد به جز گزینه » ن « ..... با تشکر ستاد پشم و پیلی
ولی ای کاش یه دامن کوتاه با پشم و پیلی فراوون می پوشیدی با یه روژ قرمز جیگری که در خرمنی از سیبیل خودنمایی می کنه !!! اون وقت کلا خوراک یه هفته ما بودی !!!! آقا دمت گرم :)
گاگول خان اینجا گاگول خان اونجا گاگول خان همه جـــــــــــــــــــا
آقا این عکس اگه مدالِ طلای ضایع ترین پرفایل های فیسبوک رو نگیره حتما" نقرشو میگیره
بعلـــــــــــــــــــــــــــــــــه
من پاريس هيلتون.... اينجا، روي فرش قرمز
وايسادم...
عكس يه بابايي رو هم دادن بهم نميدونم برا چي!
!! I love u pmc
خو الان که چی مثل مگسِ ِ له شده ، چسبیدی به دیوار ؟؟؟ تُن دسشویی بزرگ دادی به عکست ؟؟؟ نه که چـــــــــــــــــــــی ؟؟؟؟؟ بابا این مدلا خز شد به مولـــــــــــــــــــــا ....
والا ما که نفهمیدیم اون خون چه معنی میده!!ولی عمیق که بهت نیگا کردم میخوای مثلا بگی خون اشامم!؟تو که به قیافت نمیخوره حتی سرپا بشاشی!!!ولی از یه زاویه دیگه که نیگات کردم متوجه شدم که میخوای با اون خون بگی کتک خورت ملسه!!
بهترین کامنت و به عنوان کپشن با نام مبارکتون زیر عکس می ذاریم :)
بر عکس احسان غفاری و آری و ملینای عزیز که محدودیت در ادد کردن واستون گذاشتن ایشون هیج محدودیتی تو کتش نمی ره حتی در صورت اکسپت نکردن تلفنشم گذاشته که با یه تلفن قضیه اوکی شه .. اگه تو مراسم عقد و عروسیم با کسری دوماد مواجه شدین به این تلفن زنگ بزنید
الان مثلا" داشتی می رفتی تو بازار میوه و تربار یهو ازت عکس گرفتن؟؟ یا می خوای بگی این روز ها همه به عکس ما میرینن شما چطـــــــــــور ؟؟؟؟ اُه جون من اون گوجه فرنگیه رو اندازه کلته !!!! هی وای من بادوم رو !!!!! خدایی منظره از خودت جالب تره دمت گرم منتظر عکسای بعدیت هستیم :)
داداش قربونت با صندل لا انگوشتی رفتی وسطه جاده عکس گرفتی نمیگی عکستو می ذارن اینجا فدایی پیدا می کنی ؟ دِ نکن این کارارو با ما
الان مثلا" حواست نیست دارن ازت عکس می گیرن ؟؟ اون عکس وسطیه کشته من و با دماغ اومدی تو دوربین که بگی من حواسم اصلا"نیست ؟؟.. مام کلا" اینار و گفتیم که بگیم اصلا" حواسمون به ادیتت نیست
یعنی من موندم اون خانمایی که مدل مو هاشونو به این شکل فوکل منفجر شده درست می کنن به نمای پشت سرِ موشون تا حالا فکر کردن ؟؟؟ یا کلا" این مدلشه ؟؟؟ : به قوله : Masoud Mollaei احتمالا اون گوله ی بالای سرش,پنت هوس شپشهای مایه دارشه!! :دی
خدا کنه یه روز برسه همین که آب دماغت و کشیدی بالا رنگ چشمای منتظرین فوتوشاپ هی پشت سر هم عوض شه که اینا اِنقد ننه بابای فوتوشاپ و یکی نکنن !!!!
روش های رفتن به خارج ....
1_ با ماشین
2_ با اتوبوس
4_ با هواپیما
5_ با قاچاق
6- با فتوشاپ ... !!!
الان مثلا میخواستی بگی منم میخوام عین مایکل جکسون که خودشو سفید کرد منم میخوام خودمو سیاه زنگی کنم جای اون مرحوم رو بگیرم؟! یا میخواستی بگی منم بلدم پنکک برنز بزنم عین این دخملا! اون عینک هم که دیگه اصلا اوج هنر!!!! ترکیب فوتوشاپ و 3D چی میگه؟! بدجور ذهنمو به خودت مشغول کردی! با این عینکه!
اینم یه نوع ادیت فشن با طعم و نکتار کیوی..ولی من احساس میکنم اگه با طعم و نکتار گلابی لهٔ شده بود بیشتر جواب میداد یا خیار پلاسیده...
منبع: گروه اینترنتی پرشین فان
این باحالترین ایمیل عمرم بوده
بیا بذار بالا کله من جون داداش !
. آخه عمو چیه این که گذاشتی رو پروفایلت ؟
می خوای بگی کانورسای جدیدم تو حلقتون
یا می خوای بگی من بلدم به مبلمان خونمون یه حرکت فیلیپینی بزنم و خلاص ؟
! موفق ترین عکس پرفایل :دی
ببین چی کار کردی من باید واسه جامعه مردان تاسف بخورم!
اون قــوس کوچولوی دماغو عشقــــــــه .. پسر کشیه واسه خودش !!!! ایول من که کلا طلبه مردمک توسی چشت شدم باور کن :)!!
قربون اون عشوهي خرکیت !!!
چگوارا رو ميشناسي؟
خوب اين داداششه ديگه!
آقا ببره چي ميگه؟ نخورتت؟
آقا تعارف نكن! خواستی پات و بکن تو دهن دوربین!
بدون شــــــرح !!!
یا خدا!
آبجيه آرنولده
نمی دونم تبلیغ شورته...تبليغ موبره...تبليغ پودر چاقیه؟
حالا چیه خدا میدونه فقط اون و بکش بالا ســـــر جدت
جون مادرت ديگه نخند!
ایول چی ساختی داداش! اصلنم نفهمیدیم!
ما که نظـــــری نداریم!
خشم گودزیلا!
هدف از گرفتن عکس چیست؟
1- به نمایش گذاشتن آل استارهای همسایه روبه رویی
2- خوش تیپ بودن حتی با آل استار و شورتک گل منگولی
3- نمایش دادن پشم و پیلی پاها به صورت غیر مستقیم
4- همه موارد
اینم پرویز دریایی شوهر پری دریایی!
باور کن من با وجود تو بود که به زیبايي جوجه تیغی پی بردم!
من اگه جای تو بودم الان جا خالی میدادم اون پرنده نخوره بهم!
من میخوام بدونم دقیقا انگیزت از این کار چی بوده؟
نكنه بستنی قیفی بودي و نميگفتي؟
یا اینکه خواستی عکسو سکسی کنی؟
اون کلاه شنا چی میگه؟
مکالمات خیام با دوس دخترش! (طنز)
[صدای زنگِ موبایل احتمالا!]
- در چه حالی عزیزم؟
+ ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
- مشروب !؟؟ مگه تو نگفتی من نماز میخونم ؟؟؟ :|
+ می خوردن و شاد بودن آیینِ من است
/فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است!
...
- با کیا هستی حالا ؟؟؟
+ فصل گل و طرف جویبار و لب کشت/
با یک دو سه دلبری حوری سرشت
- :||| آدرس بده ببینم !!! بیام بزنم دهنشونو صاف کنم !!!
+ راه پنهانی میخانه نداند همه کس/
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
- انقد مشروب بخور با دوستات تا بمیری !!!
+ گر می نخوری طعنه مزن مستان را/
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
- برووووووووو بمیرررررررررررر
+ چون مُرده شوم خاک مرا گم سازید
/احوال مرا عبرت مردم ..
سازید
وقتی کوری عصاکش کور دیگر می شود:
ناخدای شجاع
در ایام قدیم یه کشتی باری بود که ناخدای شجاعی داشت.
یک روز دزدان دریایی به کشتی حمله کردند
ناخدا گفت : اون پیراهن قرمز منو بیارید، پیراهن رو پوشید و در کنار ملوانانش مردانه جنگید و دزدان را فراری داد.
از او فلسفه پیراهن قرمز را پرسیدند.
گفت: برای این است که اگر من زخمی شدم و خونریزی کردم، شما نفهمید و روحیه تان را از دست ندهید.
چند بار دیگر هم همین اتفاق افتاد و هر بار دزدان در مصاف با کاپیتان پیراهن قرمز شکست می خوردند.
یک روز دیده بان گفت : 10 تا کشتی دزدان همزمان به ما حمله کرده اند.
همه وحشت کردند یکی دوید تا پیراهن قرمز کاپیتان را بیاورد.
کاپیتان که این دفعه حسابی ترسیده بود گفت: پیراهن قرمز لازم نیست، اون شلوار قهوه ای منو بیارید !!!! :))))))
قرار مهم
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید : "ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین: بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ درجه ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱درجه۳۷ هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید
مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟" مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"
مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقيق هم به دردتان نميخورد!!
چهار نفر بودن
اسمشون اینها بود
همه کس ، یک کسی ، هر کسی، هیچ کسی
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار رو به انجام می رسونه ، هرکسی می تونست این کار رو بکنه ولی هیچ کس اینکار رونکرد یک کسی عصبانی شد جرا که این کار کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار رو نخواهد کرد سرانجام داستان این طوری شد هرکسی ، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری رو نکرد که همه کس می تونست انجام بده !!؟
حالا ما جزء کدومشونیم ؟
.: Weblog Themes By Pichak :.